بررسی اصطلاحات انگلیسی رایج در کشاورزی
Herbicide-Tolerant (تحمل کننده علف کش )
در اصطلاحات انگلیسی کشاورزی به توانایی گیاه در زنده ماندن و رشد کردن پس از به کار بردن علفکش میگویند . از اصطلاح Herbicide-Resistant نیز برای عبارت مقاوم به علف کش نیز استفاده میشود.
Host-plan resistance (مقاومت گیاه میزبان)
در اصطلاحات انگلیسی کشاورزی خصوصیات فنوتیپی و فیزیولوژیکی ذاتی یا اصلاح شده در گیاه که تحت کنترل ژنتیکی است باعث میشود تا گیاه در برابر آسیب ناشی از تغذیه حشرات و عفونت های عوامل بیماریزا مقاومت نشان دهد .
Integrated pest management (IPM) (مدیریت تلفیقی آفات)
سیستمی است که برای پایداری اکولوژیک مدیریت علفهای هرز، پاتوژنهای گیاهی ، آفات گیاهی و کاهش مصرف مواد شیمیایی استفاده میشود. در این روش شیوههای زراعی، شیمیایی و بیولوژیکی سازگار و مکمل با هم تلفیق میشوند تا مدیریت آفات به شکلی اقتصادی، سازگار با محیط زیست باشد .
(Leaching ، leachate) (آبشویی ، آبشویه)
در اصطلاحات کشاورزی حرکت گرانشی آب در داخل منافذ ریز خاک. بدین ترتیب که مواد در ارتباط خاک رو به پایین از طریق فرونشت عمقی دارند. در این عمل معمولا مواد کامل محلول حذف میشوند .
Macronutrient (عنصر پرمصرف)
در اصطلاحات انگلیسی کشاورزی عنصری غذایی است که گیاهان به مقدار زیادی از آن برای رشد و زندگی احتیاج دارند. این عناصر عبارتاند از :
نیتروژن (N)
پتاسیم (K)
گوگرد (S)
کلسیم (Ca)
منیزیم (Mg)
Micronutrient (عنصر غذایی کممصرف)
در اصطلاحات کشاورزی شامل عناصر غذایی ضروری که گیاهان به مقدار کمی از آن ها نیازمندند. این عاصر عبارتاند از :
کلر (Cl)
آهن (Fe)
بُر (B)
منگنز (Mn)
مس (Cu)
روی (Zn)
مولیبدنم (Mo)
نیکل (Ni)
Net returns (بازدهی خالص)
مبلغی به عنوان درآمد ناخالص پیش بینی شده منهای هزینههای پیش بینی شده در یک تشیکلات کشاورزی خاص یا به بیانی دیگر بازدهی خالص، نشانگر سود مازاد بر همه عوامل تولیدی میباشد .
Nitrogen fixation (تثبیت نیتروژن)
در اصطلاحات تخصصی کشاورزی روندی که در طی آن، نیتروژن موجود در اتمسفر با سایر عناصر ترکیب میشود و سبب به وجود آمدن ترکیبات غیرآلی خواهد شد. این ترکیبات به راحتی توسط نیتریفیکاسیون به عناصر غذایی برای جذب توسط گیاهان تبدیل میشود و برای تولید ترکیبات پیچیدهتر استفاده می شود. اگر بطور دقیقتر بیان کنیم تثبیت نیتروژنی به معنی تبدیل نیتروژن موجود در اتمسفر به ترکیبات نیتروژنی از طریق باکتری ریزبیوم موجود در آوندهای ریشه حبوبات گفته می شود .
Nitrification inhibitors (بازدارندههای نیتریفیکاسیون)
در اصطلاحات کشاورزی شامل ترکیبات شیمیایی است که به کودهای ازته اضافه میشود تا سبب کاهش میزان تبدیل فرم آمونیوم کودها به فرم نیترات شود.
Ridge tillage (خاکورزی پشتهای)
در اصطلاحات کشاورزی شامل ترکیبات شیمیایی است که به کودهای ازته اضافه میشود تا سبب کاهش میزان تبدیل فرم آمونیوم کودها به فرم نیترات شود.
Nodules (ندول)
در اصطلاحات تخصصی کشاورزی برآمدگی کوچک روی سطح ریشه سویا که دارای باکتری ریزوبیوم می باشد .
Non-selective (علفکشهای غیرانتخابی)
در اصطلاحات انگلیسی کشاورزی این ترکیبات بطور کلی برای گیاهان سمی هستند که معمولا برای از بین بردن طیف گستردهای از گیاهان استفاده میشود.اگر ازعلفکش های انتخابی در دُز بالا استفاده شود ممکن به علفکشهای غیرانتخابی تبدیل شوند .
Oxidation of organic matter (اکسیداسیون ماده آلی)
در اصطلاحات انگلیسی کشاورزی ماده آلی که توسط فعالیت های میکروبی تجزیه میشوند را میگویند که وابسته به دما است .
Percolation (فرونشت)
در اصطلاحات کشاورزی به حرکت رو به پایین (گرانشی) آب که مواد معدنی محلول را به همراه دارد و از میان منافذ خاک عبور میکند، فرونشت میگویند .
perennial (چندساله)
در اصطلاحات انگلیسی کشاورزی به دستهای از گیاهان گفته می شود که طول زندگیشان از دو سال بیشتر است. در زمستان این گیاهان با تنشهای محیطی به شکل بافت های زیرزمینی مانند ریزوم، ریشه، غده یا پیاز با سرما مقابله میکنند .
Permanent wilting point (PWP) (نقطه پژمردگی دائم)
به حجم آبی که در خاک مانده است و گیاه نمیتواند آن را استخراج کند و قادر نیست از پژمردگی بیرون آید. نقطه پتانسیل ماتریک در این شرایط 15 در نظر گرفته خواهد شد .
Phenotype (فنوتیپ)
در اصطلاحات کشاورزی فنوتیپ با ژنوثیپ فرق دارد و شامل ظاهر فیزیکی ارگانیسم است که نتیجه تعامل ژنوتیپ با محیط زیست می باشد. عواملی مانند نور، رطوبت خاک و دما شامل محیط زیست می شوند .
Plant pathogen (پاتوژن گیاهی)
در اصطلاحات تخصصی کشاورزی عواملی مانند قارچها، نماتدها، میکروبها، اُمیستها و ویروسهایی که سبب آلودگی و بیماری گیاهان می شوند و به محصولات آسیب میرسانند .
Plant residue cover (پوشش بقایای گیاهی)
موادی که پس از برداشت محصول در سطح خاک باقی می مانند. از این اصطلاح بیشتر در تعریف سیستمهای خاک ورزی بیان می شود .
Reduced tillage system (سیستم کم خاکورزی)
در این سیستم عملیاتی مکانیکی محدود توسط ابزارها صورت میگیرد و سطح خاک با بقایای گیاهان به مقدار 15 تا 30% پوشانده میشود .
Residua herbicide (بقایای علفکش)
زمانی که علفکش در خاک باقی میماند و تا مدتی کوتاه به جوانههای علفهای هرز آسیب میزند و یا آن ها را از بین میبرد .
Rhizobium (ریزوبیوم)
به عنوان باکتریهای تثبیت کننده نیتروزن در ندولهای ریشه حبوبات یافت می شوند .
Ridge tillage (خاکورزی پشتهای)
در اصطلاحات کشاورزی در پاییز معمولا پشتههایی از خاک تهیه می شوند و محصولات روی این پشتهها یا بسترهای کمعمق کاشته می شوند .
Row spacing (فاصله ردیفی)
به میزان فاصلهی عرضی که بین گیاهان در کاشت ردیفی وجود دارد .
Selective herbicide/pesticide (آفتکش یا علفکش انتخابی)
در اصطلاحات کشاورزی یک ترکیب شیمیایی است که تنها قادر است گونه خاصی از گیاهان را از بین ببرد .
Soli bulk density (چگالی ظاهری خاک)
وزنی که خاک خشک در شرایط طبیعی دارد و شامل حجم منافذ هم میشود. واحد این چگالی «گرم بر سانتیمتر مکعب» است.
Soli persistence (ماندگاری در خاک)
زمانی است که علفکش در خاک موثر باقی بماند .
Soli texture (بافت خاک)
در اصطلاحات تخصصی کشاورزی میزان خاک توسط بافتی که شامل درصدی ماسه (درشتترین ذرات)، سیلت و رس (ریزترین ذرات) است، طبقهبندی میشود. عواملی که تحت تاثیر بافت خاک قرار میگیرند عباراتاند از : سرعت زه کشی داخلی، ظرفیت نگهداری آب، ظرفیت نگهداری آب قابل استفاده گیاه،هوادهی، فرسایش و ظرفیت تبادل کاتیونی .
soli water holding capacity (ظرفیت نگهداری آب در خاک)
در اصطلاحات انگلیسی کشاورزی مقدار آبی است که پس از توقف هدر رفت ، در ثقلی خاک باقی میماند .
Stale seedbed planting system (سیستم کاشت در بستر بذر قدیمی)
دراصطلاحات کشاورزی بستری ازخاک است که برای کاشت بذرتا قبل از زمان کاشت ،عملیات خاکورزی برای آمادهسازی بسترکاشت انجام نشده است. ممکن است از زمان برداشت محصول قبلی هیچگونه خاکورزی انجام نشده باشد.
Symbiotic nitrogen fixation (تثبیت همزیستی نیتروژن)
در اصطلاحات انگلیسی کشاورزی میکروارگانیستمهایی که در ندولهای روی ریشه بوتههای سویا نشستهاند و نیتروژن اتمسفری را به نیتروژن غیرآلی تبدیل میکنند. «همزیستی» نشانگر آن است که گیاه میزبان مانند سویا و هم میکروب ریبوزیوم موجود در ندولها از این رابطه سود میبرند.
Tillage system (سیستم خاکورزی)
در اصطلاحات کشاورزی،عملیات مکانیکی و ابزارهایی که محیط خاک را برای تولید محصولی بهتر تغییرمی دهند.
Tolerant (متحمل)
در اصطلاحات تخصصی کشاورزی میزان توانایی گیاهان برای رشد کردن و تکثیرشدن، زمانی که توسط علفکشها یا پاتورنهای گیاهی آلوده شوند. این توانایی در گیاهان هم می تواند ذاتی باشد و هم میتواند دستکاری ژنتیکی باشد. این اصطلاح معمولا مترادف است.یعنی گیاهان درمقابل تنش های زیستی وغیر زیستی خاص ،ایمن هستند. «resistant»
Upland soli (اراضی مرتفع)
در اصطلاحات تخصصی کشاورزی به خاک زمینهایی گفته می شود که ویژگیهای زیر را دارند:
در خارج از دشتهای سیلابی قرار دارند.
در مقابل سیلاب نیستند.
ممکن است در معرض فرسایش باشند.
امکان دارد در معرض فرسایش طولانی مدت بوده باشند و در برابرآن بخشی از خاک سطحی را از دست داده باشند.
Value-added trait (ویژگی ارزش افزوده)
در اصطلاحات تخصصی کشاورزی مشخصهای کیفی است که باعث افزایش ارزش محصول تولیدی نسبت به نوع معمولی یا تجاری میشود و مستلزم محصولی بدون آلودگی و یکدست است. ارزش افزوده مشخصههایی فیزیکی و شیمیایی ویژه است و برای بازارهای خاصی تولید میگردد.
Variable rate application (میزان مصرف متغیر)
در اصطلاحات تخصصی کشاورزی میزان به کاربردن عناصرغذایی در نواحی خاصی از یک مرزعه متناسب با نیازخاص ومختلف آن نواحی می باشد.
Varietal resistance (مقاومت واریتهای)
در اصطلاحات انگلیسی کشاورزی میزان مقاومت واریته ای که درگیاهان در برابر آسیبهای ناشی ازعلفکشها، پاتوژنها یا حشرات ایجاد میشود. یک گونه گیاهی ممکن است مقاومتهای واریتهای مختلفی در برابر آفتی خاص از خود نشان دهند. این اصطلاح می باشد.Host-Plant Resistance به معنی «مقاومت گیاه میزبان»
Weed control (کنترل علفهای هرز)
در اصطلاحات تخصصی کشاورزی فرایند کاهش آلودگی یا رشد علفهای هرز در سطحی را گویند. این اصطلاح هم معنی با اصطلاح به معنی مدیریت علف های هرزاست. Weed management